اشتباهات رایج در انتخاب شریک تجاری

اشتباهات رایج در انتخاب شریک تجاری

شریک تجاری در کار نقشی شبیه به همسر در زندگی مشترک را ایفا می‌کند. مسلماً مزایای داشتن شریک تجاری شایسته و درعین‌حال باهوش بسیار زیاد است. در این مطلب قصد داریم تا در خصوص اشتباهات رایج در انتخاب شریک تجاری صحبت کنیم.

اکوسیستم - از آنجایی که نقش شریک تجاری در پیشبرد اهداف شرکت بسیار مهم و تأثیرگذار است بنابراین دقت در انتخاب یک فرد مناسب و شایسته برای شراکت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

کارشناسان بر این باورند افراد قبل از انتخاب شریک تجاری مناسب می‌بایست به چند پرسش مهم و اساسی در زمینه فردی که کاندیدای شرکت با آن‌ها است، پاسخ‌گو باشند. این سؤالات عبارت‌اند از:

  • آیا این کاندیدای شراکت، در کار به اندازه لازم و کافی سرمایه‌گذاری خواهد کرد؟
  • آیا تلاشی برای موفقیت و پیشبرد اهداف شرکت خواهد کرد؟
  • آیا این فرد در زمانی که شرایط کار سخت خواهد بود حضور شایسته‌ای خواهد داشت؟

پاسخ به تمامی این سؤالات قبل از شروع شراکت با هر فردی که به عنوان کاندیدای شراکت تجاری معرفی می‌شود لازم است. در واقع اگر پاسخ جامع و صریحی برای هر یک از سؤالات بالا پیدا نکردید نباید شراکت با این فرد را شروع کنید.

معمولاً افراد در هنگام انتخاب شریک تجاری دچار اشتباهاتی می‌شوند که در ادامه به بررسی چند مورد از آن‌ها خواهیم پرداخت.

در ابتدا اجازه دهید در خصوص تجربه شخصی یکی از افرادی که به دنبال شریک تجاری مناسب بوده است و متأسفانه در انتخاب این فرد هوشمندانه عمل نکرده، بپردازیم. این فرد می‌گوید: "من لیدیا را برای طراحی وب‌سایت شرکتی که به‌تازگی آن را تأسیس کرده بودم انتخاب کردم. در واقع در آن زمان با بررسی نیاز بازار متوجه شده بودم که نیاز به ارائه سرویس و خدمات جدید به افرادی که می‌خواهند از چرخه یکسری روابط سمی بیرون بیایند وجود دارد. در ابتدای کار من به همراه لیدیا بر روی این موضوع که چگونه این سرویس و خدمات را به نحو احسن ارائه دهیم تمرکز کرده بودیم. بعد از اینکه من بخشی از هزینه طراحی وب‌سایت را به لیدیا پرداخت کردم او متوجه شد که می‌تواند در بخش‌هایی از پروژه مثل بخش مدیریت شبکه اجتماعی، بازاریابی و توسعه وب‌سایت سرمایه گذاری کند و به عنوان شریک با من همراه شود. از نظر من این بهترین اتفاقی بود که می‌توانست در آن زمان رخ دهد. بنابراین بدون هیچ‌گونه مقاومتی پیشنهاد شراکت او را قبول کردم. با این شراکت من می‌توانستم حدود 4 هزار دلار در ماه در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کنم. در آن زمان فکر می‌کردم که من خوش‌اقبال‌ترین فرد در راه‌اندازی یک کسب و کار جدید هستم.

واقعیت این بود که در آن زمان عقل از سرم پریده بود و فکر می‌کردم لیدیا بهترین شریک تجاری من در تمام عمرم خواهد بود. به نظر می‌رسید لیدیا همه آن چیزهایی که به آن برای راه‌اندازی هرچه موفق‌تر شرکت خود نیاز دارم هم‌زمان و یکجا دارد. شراکت با او چیزی شبیه بهشت رفتن بود. در یکی دو هفته اول ما با شور و اشتیاق هرچه تمام و با قدرت کار خود را ادامه می‌دادیم و فقط و فقط به اهداف شرکت فکر می‌کردیم. این دو هفته کاری برای ما شبیه به ماه‌عسل بعد از ازدواج بود. در آن زمان برای من آینده کاری در کنار شریک تجاریم بسیار زیبا، جذاب و رویایی بود. برای همین بود که زمانی که او شروع به بدقولی و بداخلاقی در کار کرد، فکر می‌کردم که هیچ‌کس کامل نیست و بداخلاقی‌های لیدیا بخشی از کار است و به‌زودی برطرف می‌شود.

بعد از حدود یک ماه بود که رفتار او در کار و عادات کاری او باعث شد که اعصاب من به شدت تحریک شود و به اصطلاح به نقطه‌جوش برسم.  کم‌کم با ادامه وضعیت من بیمار شدم و در سن 27 سالگی به فشار خون مبتلا شدم. متأسفانه چون حساب زیادی روی شراکت لیدیا کرده بودم نمی‌توانستم اجازه دهم که او شراکت خود را با من فسخ کند و به همین دلیل مجبور به تحمل اوضاع شدم. برای بهبود اوضاع به لیدیا نامه‌ای نوشتم و در آن به مواردی که برای من غیرقابل قبول است و نمی‌توانم با آن‌ها کنار بیایم اشاره کردم. او با مواردی که من در نامه ذکر کرده بودم موافقت کرد و بنابراین شراکت شکننده خود را ادامه دادیم.

از آنجایی که هم‌زمان مشغول کار بر روی دو پروژه مهم بودم، اما چون در آن زمان قرار بود اولین محصول حاصل از شراکت من و لیدیا به بازار عرضه شود، صد در صد توانم را بر روی این پروژه قراردادم. ساعت‌ها زمان خود را برای برنامه‌ریزی و زمان‌بندی پروژه قراردادم و سعی کردم بهترین برنامه‌ریزی را به کمک بهترین متخصصان انجام دهد. از این رو نسبت به زمان‌بندی و برنامه‌ریزی که انجام داده بودم کاملاً مطمئن بودم. یک ماه به همین منوال گذشت. در آن لحظات بود که اعتماد من به لیدیا از بین رفته بود. او در تمام قرار ملاقات‌هایی که من برای پیشرفت پروژه و هماهنگی‌های لازم ترتیب داده بودم حضور نداشت. من بارها سعی کردم با او تماس بگیرم اما جواب نمی‌داد. در آن زمان نمی‌دانستم که چه کاری باید انجام دهم. کنترل همه‌چیز از دستم خارج شده بود. از نظر اقتصادی به‌شدت در مضیقه بودم زیرا که در سه ماه گذشته فروش محصولات به مشتریان را متوقف کرده بودم. ورشکستگی کامل در انتظار من بود. نمی‌توانستم حداقل تا سه ماه آینده از طریق سایت به هیچ درآمدی برسم. همچنان نیاز به خرید ابزار و لوازمی برای تولید محصول و تحویل به‌موقع آن به بازار بود و هیچ پولی نداشتم.

در نهایت توانستم با لیدیا صحبت کنم و متوجه شدم که او در برنامه‌ریزی و زمان‌بندی دچار مشکلات اساسی است. از طرفی او درخواست پرداخت دستمزد تمام و کمال خود برای طراحی وب‌سایت را داشت. به او گفتم تا زمانی که اولین محصول به بازار ارائه نشود هیچ پولی به او پرداخت نخواهم کرد. او موافقت کرد که کار خود را تا پایان پروژه ادامه دهد و بعد از آن دستمزد و سهم خود را دریافت کند. این آخرین شانسی بود که به لیدیا می‌دادم.

نکته مهم این بود که قبل از اینکه شراکتم را با لیدیا شروع کنم شناخت جزئی از او داشتم و می‌دانستم که به عنوان مدیر بازاریابی برای چند شرکت کار کرده است اما هرگز نمی‌دانستم که چرا آن شرکت‌ها را ترک کرده و کار خود را در آن شرکت‌ها ادامه نداده بود. در واقع مشکل اساسی لیدیا عدم توانایی در برنامه‌ریزی صحیح و قابل اجرا برای کارهای خود بود و این مسئله برای فردی که قرار است به عنوان شرکت تجاری در یک پروژه فعالیت کند مشکل بسیار بزرگی است.

یک سال از شراکت من با لیدیا می‌گذشت. لیدیا توانسته بود کارهای مربوط به طراحی وب‌سایت را به‌خوبی انجام دهد و در این زمینه هیچ مشکلی وجود نداشت. اما متأسفانه کارهای مربوط به شراکت به‌خوبی پیش نمی‌رفت و مشکل لیدیا در آن بخش بسیار جدی و اساسی بود.

از آنجایی که من بدون شناخت کافی شراکت با لیدیا را شروع کرده بودم در عرض آن یک سال هزینه زیادی برای اعتماد بدون بررسی خود پرداختم. نه‌تنها در آن یک سال با مشکلات اقتصادی و کمبود بودجه اساسی مواجه بودم بلکه انرژی زیادی را برای انجام کارها به‌تنهایی صرف کرده بودم. در واقع لیدیا برای شراکت تجاری بسیار ناپخته بود و هنوز به بلوغ فکری لازم برای شراکت در کارهای مهم نرسیده بود.

با بررسی داستان بالا می‌توان به چند نکته اساسی برای انتخاب شریک مناسب و شایسته رسید. اول اینکه هر فردی بخواهد فرد دیگری را به عنوان شریک تجاری انتخاب کند و به عبارتی با او رابطه شراکت برقرار کند می‌بایست ابتدا قبل از شروع شراکت تجاری با وی به عنوان یک دوست ارتباط داشته باشد. یعنی قبل از امضای قرارداد شراکت باید چند جلسه به عنوان یک دوست با او رفت‌وآمد داشته باشد تا با روحیات و رفتارهای وی به‌خصوص در موارد خاص آشنایی پیدا کند. دومین مورد که باید قبل از انتخاب شریک تجاری مورد توجه قرار گیرد این است که توانایی‌های کاندیدای شراکت را کاملاً و بدون هرگونه تعصبی بشناسد و از او در خصوص نقاط ضعف و قوت وی صحبت کند و یکی از نقاط ضعف لیدیا در داستان بالا عدم توانایی در برنامه‌ریزی صحیح و انجام کارها طبق برنامه بود. شناسایی شخصیت و سابقه کاری شریک تجاری از اهمیت خاصی برخوردار است. مثلاً اگر فرد قبل از شراکت در یک شرکت دیگر کار می‌کرده است و از آن شرکت خارج شده است باید دلیلی خروج و بیرون آمدن کاندید مورد نظر به درستی و کامل مشخص و بررسی شود.

    نظرات